جدول جو
جدول جو

معنی پستان دار - جستجوی لغت در جدول جو

پستان دار
(اَ کا)
حیوان پستان دار، جانوری که صاحب پستان است و بچۀ خود را بدان شیر دهد. پستانداران. دودۀ حیواناتی که بچه های خود را شیر دهند. ذوات الثدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
هر جاندار که بچه بزاید، بچۀ خود را شیر بدهد، خونگرم و دارای ستون فقرات باشد. مادۀ آن ها در پستان ها غده هایی دارند که شیر از آن ها می تراود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استاد دار
تصویر استاد دار
متصدی دخل و خرج سرای، از مناصب عهد خلفای عباسی که مامور رسیدگی و پرداخت مخارج روزانۀ دربار، مطبخ، اسطبل و وظایف و جیرۀ حواشی بوده، استاد سرا، استاد الدّار
فرهنگ فارسی عمید
(مو)
باغبان. آنکه مباشر کار باغ، بستان و بوستان باشد.
لغت نامه دهخدا
(پِ دَ)
بیمارئی که پستان را رسد و آنرا دردناک کند
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ / دِ)
داین. (واژه های نو فرهنگستان ایران). طلبکار مقابل بدهکار و مدیون و مقروض. (دزی ج 1 ص 83).
- بستانکار با وثیقه، بستانکاری که طلبش بوسیلۀ وثیقه تضمین شده باشد. (فرهنگ فارسی معین).
- بستانکار عادی، بستانکاری که وثیقه ندارد و حق تقدمی هم ندارد. غریم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پستان درد
تصویر پستان درد
نوعی بیماری پستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستان دادن
تصویر پستان دادن
شیر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستار دار
تصویر دستار دار
آنکه دستار دارد دستار بند معمم، عالم فقیه دانشمند، صاحب حشمت
فرهنگ لغت هوشیار
وکیل دار استاد سرای سرای دار (اعظم)، یکی از مناصب عهد خلفای عباسی، مامور وصول خراج و مالیات. توضیح وظیفه استادالدار آن باشد که مبلغی معین از اوال خزانه و برات بلاد بتحویل وی دهند سپس بدون رسید پرده تحویل گیرند و بمصرف رواتب نانوا خانه و مطبخ اسطبل و وظایف و جامگی حواشی تعلق دارد بامضای وزیر مستوفی و مشرف و ناظر وعارض لشکر و نایب آنان قبض و صول ستاند اما در مصارف بیوتات علامت عارض سپاه در کار نباشد و بدین گونه قبض رسید را دوازده امضا از ارباب مناصب و نواب ایشان باید، خصی خادم خواجه سرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
جانوری که صاحب پستان باشد و بچه خود را شیر دهد
فرهنگ لغت هوشیار
((پِ))
رده ای از جانوران مهره دار خون گرم اغلب دارای بدن پوشیده از پشم یا مو به ویژه دارای غده های پستانی در ماده ها و معمولاً بچه زا، جمع پستانداران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
الثّدييات
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
Mammal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
mammifère
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
Säugetier
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
mnyama wa mamalia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
млекопитающее
دیکشنری فارسی به روسی
پستاندار، پستانداران
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
پستاندار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
স্তন্যপায়ী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
포유류
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
ссавець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
哺乳類
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
יונק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
mamalia
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
สัตว์เลี้ยงลูกด้วยนม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
zoogdier
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
mamífero
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
mammifero
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
mamífero
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
哺乳动物
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
ssak
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
स्तनधारी
دیکشنری فارسی به هندی